محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

◕‿◕قلب مادری◕‿◕

زیباترین آغاز

و تو آمدی... آمدنت چه شیرین بود برایم....چونان نسیمی خنک از جانب بهشت که بر صورت تبدار عاشقی وزیده باشد و عطر معشوق را در مشامش زنده کند... عزیزکم! در آغوش کشیدنت ،بوییدنت ، نوازشت ، نگریستنت برایم بسیار گواراتر از آن است که انتظار داشتم... تو چه پاداش بزرگی بودی برای نه ماه انتظارمان...و چه زود میگذرند دردها و رنجها وقتی سر کوچکت را بر شانه هایم میگذاری و با لالایی ضربان قلبم به خواب میروی... چه بیتاب میشوم با گریه هایت و چه اوج میگیرم با لبخند زیبایت...حال میفهمم اینکه تو پاره ای از وجود منی یعنی چه... و چه عاشقانه دوستت دارم... تولدت مبارک نازنینم! تولدی برای تو و تولدی برای من و پدرت...مادر شدن و پدرشدن ...
29 مهر 1390

بدون عنوان

قربونت برم که نگاهت مهربونه ... قربونت برم من که در هر شرایطی سعی میکنی  لبخند بزنی قربونت برم که وقتی صدات میکنم :مبینم...نفسم...پسرم...دردونه...یه دونه...نازدونه...گلم... جواب مامان رو میدی و میگی هه دیروز هم با مامانی زهرا مثل هر روز تلفنی صحبت کردی و مامانی صدات کرد و جواب دادی: هه قربونت برم که وقتی صدای خاله هارو که هر روز بهت زنگ میزنن میشنوی ذوق میکنیی؛ اول منو نگاه میکنی بعد اطرافو ...بعد گوشی رو... قربونت برم که پسر بابا هستی و حسابی با بابای مهربونت که خیلی برات وقت میذاره بازی میکنی و اصلا نق نمیزنی قربونت برم که لثه هات حسابی میخاره و فقط بابایی میتونه تو رو اروم کنه .... قربونت بر...
29 مهر 1390

بدون عنوان

  پسر گلم طاها جان باد می وزد … میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی، هم آسیاب بادی تصمیم با تو است پسر نازم  خوب گوش کردن را یاد بگیر… گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . . دلبرکم مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . . پسر نازم زندگی کتابی است پر ماجرا، هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز . . . نازنینم   مثل ساحل آرام باش، تا مثل دریا بی قرارت باشند ... . عزیزم هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم . . . ناز گلم ...
29 مهر 1390

بدون عنوان

  از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟ خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر، با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو. ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن. زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی کوچک باش و عاشق.. که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن فرقى نمی کند گود...
29 مهر 1390

پسر نازم : مهم نیست که کوچک باشی یا بزرگ . مهم اینست که سخت تلاش کنی .همین !

طاها جان   پرواز را بیاموز نه برای اینکه از زمین جدا باشی ، برای انکه به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی  پسرکم  همیشه از خوبی آدمها برای خودت دیوار بساز، هر وقت در حق تو بدی کردند ، فقط یک آجر از دیوار بردار ، بی انصافیست اگر دیوار را خراب کنی !!!     ...
29 مهر 1390

خدایا نمی گویم دستم را بگیر : عمریست گرفته ای مبادا رهایم کنی !

  طاها پسر گل مامان چند روزی است که سرما خورده طفلی هنوز خوب نشده و داره اذیت میشه پسر گلم نمی دونی چقدر دلم میشکنه که نمی تونم در کنارت باشم تا بیشتر مواظبت باشم عزیزکم دوست دارم وقتی بزرگ شدی بتونی درکم کنی که بعضی موقعها شرایط اونجوری که ما می خواهیم وفق مراد نمیشه  پسر نازم دوست دارم وقتی بزرگ شدی انسانی باشی محکم و با اراده تا بتونی در مقابل مشکل و ناخوشی های روزگار قد خم نکنی هر چند تا زمانی که نفس دارم به لطف و اراده خدا و به کمک بابایی تمام سعی خودمون رو خواهیم کرد که همه مسیر ها را برایت هموار کنیم تا اینده ای درخشان داشته باشی عزیزم تو ثمره عشق ما هستی دوست دارم این لیاقتو ...
29 مهر 1390

زندگی کتابی است پر ماجرا، هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز . . .

  به آرامی آغاز به مردن می‌کنی اگر سفر نکنی، اگر کتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نکنی. به آرامی آغاز به مردن می‌کنی زمانی که خودباوری را در خودت بکشی، وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند. به آرامی آغاز به مردن می‌کنی اگر برده‏ی عادات خود شوی، اگر همیشه از یک راه تکراری بروی … اگر روزمرّگی را تغییر ندهی اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی، یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی. تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی اگر از شور و حرارت، از احساسات سرکش، و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند، و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند، دوری کنی . .. .، تو به آرامی آغاز ب...
29 مهر 1390

بدون عنوان

  طاها جان نازنینم از خدا می خواهم انچه که شایسته توست به تو بدهد نه آنچه که ارزوی توست زیرا گاهی ارزوهای تو کوچک هستند و شایستگی تو بسیار   ...
29 مهر 1390

وقتی از دوری تو تموم میشه تحملم توی دلم داد می زنم خیلی دوست دارم گلم ............

تقديم به تو که : يادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانيت در تمام وجودم است عزيزم محبت را در پاکي نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معني کردم وبدان که زيباترين لحظه هايم در کنار تو بودن است طاها جان ماه زندگیم خیلی دوستت دارم ...
29 مهر 1390